جدول جو
جدول جو

معنی ابراهیم سامانی - جستجوی لغت در جدول جو

ابراهیم سامانی(اِ مِ)
ابراهیم بن احمد بن اسماعیل. یکی از شاهزادگان سامانی. بواسطۀ مخالفت با نصر بن احمد مدتی محبوس و پس از رهائی باز بسبب داعیۀ استقلال و محاربه و مغلوبیت به عراق عرب رفته و تا وقتی ابوعلی محتاجی از نوح بن نصر برادرزادۀ ابراهیم رنجیده گشت و خواست از ری بمحاربت او رود ابراهیم را از موصل بخواست و با وی بیعت کرد و با او ببخارا رفته امیر نوح را شکست داد. پس از آنکه امیر نوح مملکت خویش را بچنگ آورد ابراهیم اظهار ندامت کرد وچندی مرفه بود ولیکن باز گرفتار شده مکحول گردید
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ مِ نِ اَمَ)
هجدهمین سلطان عثمانی. در دوازدهم شوال 1024 ه. ق. متولد شد و پس از برادر خود سلطان مرادرابع بتخت سلطنت نشست. وزیر او قره مصطفی مردی باتدبیر بود و برای اصلاح امور مالی سعی بلیغ کرد لکن پس از چهار سال صدارت درباریان بر وی شوریده موجبات قتل او را فراهم کردند. سلطان ابراهیم مردی خوشگذران بودو از امور کشوری غفلت داشت. در زمان او ترکان چند بار در دالماسی شکست خوردند و سلطان از این رو خشمناک شده مصمم گشت تمام مسیحیان مملکت را بقتل رساند لکن شیخ الاسلام مانع آمد. از کارهای مهم که در زمان این سلطان واقع شد فتح جزیره ’اقریطش’ بوده. ینی چریها در سال 1058 ه. ق. او را دستگیر کرده در قلعۀ چینی لی کوشک، محبوس کردند و پس از چند روز بدار آویختند
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ)
ابراهیم بن سالار مرزبان. از سلاطین آل مسافر به آذربایجان و اران و طارم. رجوع به ابراهیم بن مرزبان شود
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ مِ)
ابراهیم بن خلف سامری. از اطبای مشهور دورۀ اسلام در قرن ششم هجری. مذهب عیسوی داشته و شاگرد رضی الدین رحبی بوده است. از میان شاگردان رضی الدین تنها ابراهیم صاحب ترجمه و عمران اسرائیلی غیرمسلم بوده اند
لغت نامه دهخدا